دوباره شروع کردم به خواندن مثنوی , این بار دفتر دوم.
چقدر شگفت انگیز است و هربار باعث می شود دهانم از این همه حکمت و تیزبینی مولانا باز بماند.
انقدر هم کاربردی هست که در همین روزهای زندگی ات به کار بیاید.
فکر کن!
چیزی که هشتصد سال پیش نوشته شده انقدر به روز و ماندنی باشد.
داستانی که در دفتر دوم خواندم, همان حکایت معروف خر برفت و خر برفت.
پیشنهاد میکنم خودتان بخوانیدش,(لینک گنجور)
اما من پیام هایی که از این داستان گرفتم را می نویسم اینجا تا بماند.
یه جور نوت برداری سر کلاس جناب استاد مولانا :)
ادامه مطلب
درباره این سایت